اِلف گمشده

اینجا از روزمرگی‌ها و اتفاقاتی می‌گویم که نوشتنش کمک به تحلیل کردنش می‌کند.

اِلف گمشده

اینجا از روزمرگی‌ها و اتفاقاتی می‌گویم که نوشتنش کمک به تحلیل کردنش می‌کند.

سی و ششم

بالاخره باران چند ساعتی است قطع شده است. آفتابی نیست، اما نور امیدوار کننده‌ای به خانه می‌تابد. امید دارم امروز به خاطر نور حالم کمی بهتر باشد. دیروز که  فقط به گریه و غم و لذت جسمانی و دیدن سریال گذشت. یک روز تباه. کاش امروز بنشینم سر کارهایم و کمی پیش بروم، اگر این فکرهای غمگنانه بگذارد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد