اِلف گمشده

اینجا از روزمرگی‌ها و اتفاقاتی می‌گویم که نوشتنش کمک به تحلیل کردنش می‌کند.

اِلف گمشده

اینجا از روزمرگی‌ها و اتفاقاتی می‌گویم که نوشتنش کمک به تحلیل کردنش می‌کند.

صد و هفتاد و دوم

امروز صبح از خواب که بیدار شدم دیدم میم پیامی داده. از تصور در آغوش کشیدنم گفته بود. از لذتی که بودن در آغوش من و لمس کردنم دارد. از پیچ‌وتاب بدن و حال خوبی که برایش دارد. خاص بودن پیام به این بود که نوشته بود لذت جنسی برایش در این هم‌آغوشی کمرنگ است و بودن من و مهربانی‌ام ماجرای اصلی است. 

برای اولین‌بار است که احساس می‌کنم که او هم به من نیاز دارد. 

نظرات 2 + ارسال نظر
نسیم چهارشنبه 8 فروردین 1403 ساعت 09:59

با مونا کاملا موافقم
حال خوبت صد برابر

مرسی عزیز جان، همچنین

مونا چهارشنبه 23 اسفند 1402 ساعت 17:43

به به،
بهترین روزهای رابطه رو داری میگذرونی.
غرق کن خودت رو توی لذت این روزها...

مرسی مونا جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد