اِلف گمشده

اینجا از روزمرگی‌ها و اتفاقاتی می‌گویم که نوشتنش کمک به تحلیل کردنش می‌کند.

اِلف گمشده

اینجا از روزمرگی‌ها و اتفاقاتی می‌گویم که نوشتنش کمک به تحلیل کردنش می‌کند.

صد و هفتاد و نهم

در دوران پی‌ام‌اسم که می‌شود (می‌دانم زیاد از این دوره صحبت می‌کنم!) رابطه با میم برایم معنایش کم می‌شود. چون من به حضورش نیاز دارم و او کنار من نیست. من دلم می‌خواهد بغلش باشم، بوسش کنم، برایش گریه کنم، خودم را لوس کنم و او فقط خودش را در اختیار من بگذارد تا حالم بهتر شود. امروز با اینکه 8 روز مانده به پریودم، اما حال و روزم خوش نبود. صبح بلند شدم بروم ورزش، ورزش انقدر سنگین بود که دلم می‌خواست زار زار زیر دستگاه گریه کنم. قبلش توی راه ویدیویی برای میم فرستادم که صبح قشنگی است، کله من خراب است، اما حالم خوب است. گفت چرا کله‌ات خراب است و حرف‌های بالا را زدم. کمی آیکون بوس و بغل فرستاد و همین. کار دیگه‌ای هم از دستش برنمی‌آمد. دلم می‌خواست وسط اتوبوس گریه کنم. بعد از ورزش توی دفتر نشسته بودم و دلم می‌خواست به زمین و زمان فحش بدهم. پیام دادم به میم که غر بزنم؟ گفت من اصلا اینجا هستم که تو غر بزنی. گفتم آخر هفته که می‌خواهم بیایم تهران اگر می‌توانستی شب پیشم بخوابی حالم بهتر بود. من به بغلت نیاز دارم. گفت ساعت بلیتت را عوض کن که وسط شب برسی و بیایم دنبالت. حوصله‌اش را نداشتم. دلم می‌خواست بلیت را روز می‌گرفتم که عصر می‌رسیدم و شب هم کنار او می‌خوابیدم. اما اینکه حتی تهران هم او نمی‌تواند یک شب را بپیجاند عصبانی‌ام می‌کند. درکش می‌کنم، می‌فهمم چرا، اما عصبانی‌ام و دلم می‌خواهد جیغ بزنم. دلم می‌خواهد آنقدر جیغ بزنم که از نا بروم. هرچند از ورزش سنگین صبح هنوز نایی ندارم، اما چیزی روی قفسه سینه‌ام سنگینی می‌کند. قدرتی توی مشت‌هایم است که باید خالی شود با اینکه بی‌حس بی‌حس است. 

نظرات 3 + ارسال نظر
ویرگول پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1403 ساعت 23:26 http://Haroz.blogsky.com

خوبیش اینه که می گذره
یکم تحملش کن تا بره
موندنی نیست این حس ها
بیا تا محکم بغلت کنم

آخ چقدر به یه بغل محکم نیاز دارم

نسیم سه‌شنبه 4 اردیبهشت 1403 ساعت 14:02

درکت میکنم
و حق داری بابت همه ی غم هات
امیدوارم دوره پی ام اس زودتر بره
و تو با فکر ارومتر شرایطت و بپذیری

ممنونم نسیم
چقدر قشنگ همدلی می‌کنی

مینا دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 ساعت 20:25

چرا تهران نمیتواند حتی یک شب را بپیچاند؟ مگه متاهله؟

نه متاهل نیست. به خاطر چارچوب‌های خانوادگی بیشتر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد